Hanami 花見

به جای افسوس برای باد، تَرکِه‌ای به من دِه نگاهبان شکوفه شوم!

Hanami 花見

به جای افسوس برای باد، تَرکِه‌ای به من دِه نگاهبان شکوفه شوم!

Hanami 花見

Hanami is a long-standing Japanese tradition of welcoming spring. Also known as the “cherry blossom festival,” this annual celebration is about appreciating the temporal beauty of nature. People gather under blooming cherry blossoms for food, drink, songs, companionship and the beauty of sakura
هانا ( 花) در لغت به معنای گل و می (見) به معنای دیدن و تماشا کردن است. لغت هانامی در کل به رسم دیدن شکوفه‌های گیلاس گفته می‌شود.

پ.ن:‌ این وبلاگ را در ادامه‌ی ساکورا می‌نویسم.
پ.ن‌: تصویر از انیمیشن افسانه‌ی پرنسس کاگویا (این کتاب با نام «دختری از ماه» به فارسی ترجمه شده) است.

Chosha 著者
Mainichi rinku 毎日 リンク

برات حافظ باز کردم عزیز خواهر. حیف که من اینقدر به درد نخورم. نه برای مرتضی کاری کردم و نه برای تو. حیف که هردعایی میکنم برات انگار نمیشنوه خدا‌. همین بارقه‌ی امید...

 

 

ای آفتاب آینه دار جمال تو

مشک سیاه مجمره گردان خال تو

صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود

کاین گوشه نیست درخور خیل خیال تو

در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن

یا رب مباد تا به قیامت زوال تو

مطبوعتر ز نقش تو صورت نبست باز

طغرانویس ابروی مشکین مثال تو

در چین زلفش ای دل مسکین چگونه‌ای

کآشفته گفت باد صبا شرح حال تو

برخاست بوی گل ز در آشتی درآی

ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو

تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود

کو عشوه‌ای ز ابروی همچون هلال تو

تا پیش بخت بازروم تهنیت کنان

کو مژده‌ای ز مقدم عید وصال تو

این نقطه سیاه که آمد مدار نور

عکسیست در حدیقه بینش ز خال تو

در پیش شاه عرض کدامین جفا کنم

شرح نیازمندی خود یا ملال تو

حافظ در این کمند سر سرکشان بسیست

سودای کج مپز که نباشد مجال تو

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۰۱ ، ۲۳:۰۲
ハル

آبان پارسال که رفتیم مشهد، سه تا چیز رو خیلی از امام رضا(ع) خواستم، بین اون همه دل دردمند و مریضی که به امید شفا اونجا بودند، حاجت من سخیف بود حقیقتا. اما دوتاش شد دیگه. یکیش همین تولد حضرت معصومه (س) اتفاق افتاد برامون. من تولد حضرت معصومه (س) رو خیلی دوست دارم. برای خاطرات قشنگی که برام داشته. پرروئیه بخوام نگهش دارم همینجور؟

و من هنوز ناامید و مصرانه برای سومی دعا میکنم. هر چند انگار باید دست بکشم دیگه اما جایی از ته قلبم هنوز یه چیزی میگه نه. خواهش میکنم نه. خواهش میکنم. خواهش میکنم...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۱ ، ۰۳:۴۲
ハル

همه زندگی شانس این رو داشتم که دوستی‌های عمیق اما کم تعدادی داشته باشم. خوشبختی اگر دقیقا این نباشه، چیزی شبیه به اینه. دیشب خواب سحر رو می‌دیدم و امروز که اول کاغذ نوشتم بسم‌الله یادم اومد که این عادت زیبای سحر بود. بالای کاغذ تمرین‌های تحویلی بسم‌الله می‌نوشت و بعد شروع میکرد.

فردا شهادت امام جواد(ع) هست و من به هر دلیلی بیخوابی زده به سرم.

درد پریود تازه‌رسیده و مستی قرص‌های مسکنی که دو تا دو تا انداختم بالا هم بد بهم مستولی شده. رمق اینکه خودم رو به میز برسونم، لپ‌تاپ رو بردارم و تسک‌های نیمه‌تمام رو به جایی برسونم ندارم. اما به سرم زده که بنویسم. با بسم الله بنویسم و از ۲۸ روز گذشته بگم. ۲۸ روز پیش که رسیدیم آلمان. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۱ ، ۰۳:۳۳
ハル

امروز دری از درهای کد نوشتن باز شد که خیلی برام جذاب و خوشحال‌کننده بود. بین این همه سرشلوغی و عدم‌قطعیت و پریود لعنتی که رفته روی مخم حسابی، یک ذره دلخوش شدم.

یاد گرفتم اکستنش برای کروم بنویسم. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۵۵
ハル

امام جواد(ع) خیلی مهربونه. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۰:۲۲
ハル

خدا صدای کسی که او را می‌خواند، می‌شنود... و این تنها جمله‌ایه که آرومم میکنه کمی. رو‌به‌راه نیستم و پر از دعا و استرس برای غزالع، مرتضی و همه همه همه.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۱ ، ۱۹:۰۷
ハル

خدایا خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم. میدونم پررو هستم اما میشه تا آخر آخرش، یه لحظه هم دستت رو از پشتمون برنداری؟ 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۰ ، ۱۴:۲۲
ハル

سرم درد میکنه. سرم خیلی درد میکنه. سرم داره به اجزای تکشیل‌دهنده‌اش تجزیه میشه. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۰۰ ، ۱۵:۴۰
ハル

نوشته صدای انفجار در شمال دونتسک شنیده میشه. جایی که برای اولین باره اسمش رو می‌شنوم اما براش نگرانم و حالم بده.

کثافتِ این دنیا چرا تَه نداره؟   

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۰ ، ۱۲:۵۸
ハル

چی بگم خدایا؟

خودم امید می‌بندم، خودم ناامید میشم، خودم از ناامیدی ناراحت میشم و تو خودم میرم. 

خود کرده را تدبیر نیست.  

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۰۰ ، ۱۷:۲۴
ハル