اصلا نفهمیدم کی اتفاق افتاد و نقش جدید جایگزین نقش قبلی شد. این یک ماه آخر یا قبل و قبل ترش؟ اما اینبار که وقفه ای افتاده و من فرصت پیدا میکنم خود قبل از او باشم، میبینم که فصلی از کتاب زندگیم بسته شده و فصل تازه ای شروع شده. و جالب اینکه مثل قبل واهمه و دلتنگی ندارم.شاید باید میدیدم از نزدیک تا معلومم میشد چقدر هاله در نقش همسر برای من همون قدر دوست داشتنی به نظر میاد که هاله در نقش فرزند.