Hanami 花見

به جای افسوس برای باد، تَرکِه‌ای به من دِه نگاهبان شکوفه شوم!

Hanami 花見

به جای افسوس برای باد، تَرکِه‌ای به من دِه نگاهبان شکوفه شوم!

Hanami 花見

Hanami is a long-standing Japanese tradition of welcoming spring. Also known as the “cherry blossom festival,” this annual celebration is about appreciating the temporal beauty of nature. People gather under blooming cherry blossoms for food, drink, songs, companionship and the beauty of sakura
هانا ( 花) در لغت به معنای گل و می (見) به معنای دیدن و تماشا کردن است. لغت هانامی در کل به رسم دیدن شکوفه‌های گیلاس گفته می‌شود.

پ.ن:‌ این وبلاگ را در ادامه‌ی ساکورا می‌نویسم.
پ.ن‌: تصویر از انیمیشن افسانه‌ی پرنسس کاگویا (این کتاب با نام «دختری از ماه» به فارسی ترجمه شده) است.

Saishin no kiji
Chosha 著者
Mainichi rinku 毎日 リンク

۱۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

اینجا همه چیز روی دور تنده. اگر پروژه انجام دادنه، یه صدایی از بالای سر میگه زود باش زود باش. اگر بحث دوست شدنه هی میگن دوست شو دوست شو. یکم صبورتر خب. 

من اشتباه میکنم یا شما هم فکر میکنین توی محیط جدید اون کسی که برای دوستی باید بیاد جلو میزبانه نه تازه‌وارد؟‌

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۰۰
ハル

+ چند روز پیش غزاله گفته بود فلان چیز گفته بودم اتفاقا تو وبلاگ نوشتمش. غزاله گفت دیگه کی وبلاگ میخونه. گفتم ولی من هنوز می‌نویسم. گفت خوب میکنی.

+ غزاله که اومد تهران، من تنها شدم. تازه فهمیدم در فواصل دعواهامون و لج همده رو درآوردن چقدر از ته قلب دوستش دارم. دلتنگش میشم. توی اون دوسال  همه هدفم دانشگاه تهران بود.نه! هدفم اومدن پیش غزاله بود. 

+ وبلاگ که می‌نوشت با ذوقی وصف ناپذیر میخوندم. و پرینت میگرفتم و پرینت‌ها رو نگه میداشتم. فکر میکردم حرف‌هایی که پشت تلفن رد و بدل نمیشد حالا از بین کلماتی که زندگیشان میکرد با من به اشتراک گذاشته میشد.

+ خیلی وقتا خیلی چیزا رو یه جور می‌بینیم. به خیلی چیزا یه جور فکر میکنیم. اتفاقا از همین هم میترسم. 

+ یادداشت‌های قدیمی این حسن رو دارن که به رخ میکشن ناتوانی حافظه رو در یادآوری مهم‌هایی که دیگه مهم نیستند. 

+ بیست اسفند ۹۲ نوشتم که تا صبح نخوابیدم و مدام از خدا پرسیدم که خدایا چی میشه؟ و الان؟ میتونم برگردم هاله ۹۲ رو بغل کنم و بگم بی‌تابی نکن همه چیز خوب میشه. 

+ امشب هم یک همچین حالی دارم. با خارشی آزادهنده در گلو و استرس آینده نامعلوم در قلب. از خدا میپرسم یعنی چی میشه؟ تا شاید هاله ۱۴۰۶ من رو بغل کنه و بگه بی‌تابی نکن جان دل همه چیز خوب میشه. 

راستی میدونی که تو هاله‌ی ۱۴۰۶ ؟ نه! هاله‌ی همه زمان‌های قبل و بعد من هستی خدا.  

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۱۰
ハル

این رو از سخنرانی فاطمیه آقای قاسمیان برداشته بودم و در وباگ سال ۹۴ منتشر کرده بودم. دوست داشتم بازنشرش کنم:

 

جزو آداب در دعا حهت استجابت دعا بحث یقین به اجابت آن است. امام صادق (ع) می فرمایند : « إذا دَعَوتَ فَظُنَّ أنّ حاجَتَکَ بالبابِ» وقتی دعا میکنی، جوری دعا کن که کاملا گمانت بر آن است که حاجت تو پشت در است.

 

در جای دیگری حضرت می فرمایند: «إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لا یَسْتَجیبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ ساهٍ» خداوند عزوجل دعایی را با قلب سهو و این پیش فرض که مستجاب نمی شود یا تیری در تاریکی دعا کرده است، جواب نمی دهد. «فَإذا دَعَوْتَ فَأقْبِلْ بِقَلْبِکَ ثُمَّ اسْتَیْقِنْ بِالْإجابَةِ» هنگام دعا با قلبت به آن سمت اقبال کن و رو کن و یقین به اجابت دعا داشته باش. خواسته شده که اینگونه دعا کنیم.

ما در روایات داریم وقتی انسان حالت تضرع پیدا می کند و دعا می کند، آن حاجت در شرف برآورده شدن است؛ البته با همان توضیح قبلی در خصوص مظان استجابت دعا. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۳۶
ハル

امروز که خسته و له بلند شدم رفتم توی آشپزخونه توی ماگی که برای من کاستومایز شده بود چای ریختم و شکلات اتفاقی توی جیبم رو باز کردم و در حالی که از پنجره هوای سرد به صورتم میخورد، آروم چای رو مزه مزه کردم و به استرس ددلاین‌ تسک‌های ترلو و جلسه فردا با ایمان فکر نکردم، برای چند دقیقه به اون میز و صندلی احساس تعلق کردم ... یکهو همه‌ی اون دیوار بتنی بین من و شرکت شکست. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۰۳
ハル

وقتی کارم کند پیش میره غمگینم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۱۸
ハル

همینقدر که بیرون داره بارون می‌باره من امیدوار میخوابم. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۵۳
ハル

به چیزهای کوچیکی امید می‌بندم و به چیزهای کوچک‌تری ناامید میشم. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۱۹
ハル

بله آدم هر مزخرفی به ذهنش میاد نباید منتشر کنه. پسفردا که مرد میان میگن این همون بود که مزخرف زیادی به دنیا اضافه کرد. بعد من یهو میپرم از تو قبر بیرون میگم چه غلطااا به تو چی اصن. والاااا

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۰۱
ハル

میخوام یه پفک فروشی بزنم. شور و خوشمزه. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۰۰
ハル

نمیدونم چی درسته چی غلط. وقتی به این فکر میکنم که از اومدن دوباره شنبه واهمه دارم غرق در اضطراب نفس‌گیری میشم که معده‌ام رو تا حلق در می‌نورده و روتون گلاب، دلم آشوب میشه بدجوررر. اما شاید بر همه این‌ها صبری جزیل باید تا نتیجه‌ای جمیل حاصل آید...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۲۰
ハル