Hanami 花見

به جای افسوس برای باد، تَرکِه‌ای به من دِه نگاهبان شکوفه شوم!

Hanami 花見

به جای افسوس برای باد، تَرکِه‌ای به من دِه نگاهبان شکوفه شوم!

Hanami 花見

Hanami is a long-standing Japanese tradition of welcoming spring. Also known as the “cherry blossom festival,” this annual celebration is about appreciating the temporal beauty of nature. People gather under blooming cherry blossoms for food, drink, songs, companionship and the beauty of sakura
هانا ( 花) در لغت به معنای گل و می (見) به معنای دیدن و تماشا کردن است. لغت هانامی در کل به رسم دیدن شکوفه‌های گیلاس گفته می‌شود.

پ.ن:‌ این وبلاگ را در ادامه‌ی ساکورا می‌نویسم.
پ.ن‌: تصویر از انیمیشن افسانه‌ی پرنسس کاگویا (این کتاب با نام «دختری از ماه» به فارسی ترجمه شده) است.

Saishin no kiji
Chosha 著者
Mainichi rinku 毎日 リンク

بعضی اهنگ‌ها رو لازم نیست دقیقا بفهمی. از بس که به دل نشینن.

 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۱۰
ハル

چرا چیزی به اسم خوشحالی‌فروشی تو دنیا نیست؟

اگر بود لابد خیلی گرون بود و بازم آدمای عادی نمیتونستن از پس هزینه‌هاش بربیان بعد بیشتر افسرده میشدن و پولدارها خوشحالی‌ها رو میخریدن و همیشه خوشحال بودن. با این حساب خوبه که نیست. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۲۶
ハル

چیزهای زیادی هست که این لحظه دلم میخواد. خیلی سرحال نیستم و امان از شنبه صبحی که خیلی سرحال نباشی. عید، دورهمی، بستنی، تعطیلی مرتضی، یه مقاله نوشته شده، یه شغل خوب، پفک و کل‌کل با پدر-مامان که کولر رو خاموش نکنن میخوام.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۲۹
ハル

نمیدونم چون دوباره حس تو کتابخونه بودن و پایان نامه‌ نوشتن دارم، دلم اینقدر شکلات و پاستیل میخواد یا چون دلم شکلات و پاستیل میخواد اینقدر حس دوباره پایان نامه نوشتن دارم. :/

حس نوشتن هم میاد اما این «واو» کیبرد که از جا دراومده تمام حس نوشتن رو میبره.  

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۲۸
ハル

گاهی از اینکه حس خوشبختی یا خوشحالی داشته باشم، می‌ترسم و گاهی عذاب وجدان دارم. 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۸
ハル

هشت، نه سال قبل غزاله هر روز مشکی میپوشید ازش خواستم دوباره خواهر من باشه و پر از رنگ. گفته بود وقتی حوصله نداره که فکر کنه به رنگ‌ها و ذهناً عزادار مساله ای هست سیاه میپوشه. و از اون موقع به بعد من حال غزاله رو با رنگ لباسش فهمیدم. مثل امروز که مشکی پوشیده بود.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۳۳
ハル
از دانشجو بودن وبلاگ نوشتن و از کد زدن ساندکلاود رو گوش دادن یاد گرفتم و اینجوری همه‌ی روزهای قبل گذشت.
حالا بعد این همه مدت وقتی باز میکنم ساندکلاود رو و میبینم مرتضی اهنگی رو لایک کرده که همین چند روز پیش ری‌‌پست کردم دلتنگ میشم. ما زمان‌های زیادی رو اینجور گذروندیم.  
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۵:۱۷
ハル

اینکه با خنده جواب میدم معنیش این نیست که متأسف نیستم و بیشرمم خیلی.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۴۷
ハル
عکس‌ها بی‌رحم‌ترین ساخته‌های بشرند. هر چه لحظات بهتری رو ثبت کرده باشند، بی‌رحم‌تر هم میشن.
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۳۸
ハル

امروز کولر روشن شد و وسط بهار، تابستون اومد تو خونه. 

سیزده سالمه. تابستون خیلی گرمیه بیرجند.تازه از کتابخونه برگشتیم. روی تخت دراز کشیدیم بستنی میخوریم و کتاب میخونیم. بوی خاک و نم کولر آبی مشاممون رو پر میکنه. معنای تابستون همیشه همراه با این بو توی ذهن میمونه.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۱۷
ハル