فکر میکنم که یک بار دیگه هم نمیتونم تلویزیون رو روشن کنم و این حال رو یادم نیاد.
فکر میکنم که یک بار دیگه هم نمیتونم تلویزیون رو روشن کنم و این حال رو یادم نیاد.
اینجا و اونجا استتوس میگذارم، از بچهها معذرت مخوام، حافظ باز میکنم ... فقط برای چند لحظه حقیقت دور میشه.
ته ذهنم اما نمیتونم هنوز به وجدان دردناک و رنجی که مسببین میبرند هم فکر نکنم. حتما درد بیامانی دارند.
کاش یکی بزنه نابود کنه همه چی رو، شاید نسل بعد از ما بهتر زندگی کنند.
چند روز پیش داستان تامی تامپسون، دانشمند اقیانوسشناسی رو گوش میدادیم از پادکست چنل بی که یک کشتیِ غرق شدهی حامل طلا رو بعد از صد و چند سال بیشتر از دل اقیانوس پیدا میکنه و یکهو ثروت خیلی بزرگی نصیبش میشه. ثروتی که آدمهای اطراف سالیان سال فراموشش کرده بودند اما وقتی که کیلو کیلو طلا از زیراقیانوس خارج شد یکهو مدعی هم از چپ و راست پیدا شد...
داتسنا ور حالا که می شنوم یکطورهایی یاد خاورمیانه میفتم. این جایی که برای یک مشت ذخایر انرژی بیشتر همیشهی تاریخ مسیر رفت و آمد مدعیهای بیشمار شده ...
+ بین غم این روزها و شاخ و شونه کشیدنها و توئیتها و دندون نشون دادنها، خبر ریختن سقف کلاس درس رو سر بچههای مدرسه و دخترک مانتو صورتی که توی فیلم کوتاه چند ثانیهای هق هق میکنه، قلبم رو سخت به درد آورد.
+ جمعیت امام علی(ع) توئیت زده بود که:
کابوسهایت کی تمام خواهد شد؟ کودکانت کی آرام خواهند خوابید؟ مردمانت کی خواهند خندید؟ خاورمیانهی غمگین! خاورمیانهی زیبا!
شکلات صبحانه چیزی شبیه به پرانول یا استامینوفنه انگاری. شاید کمی هم بیشتر!
مواد لازم برای پست گذاشتن در وبلاگ:
۱. ددلاین
۲. هندزفری و رادیو پیام
۳. لیوان لیوان چای و باچی
۴. یک درامای کرهای در حال پخش استاپ خورده در پسزمینه
۵. استرس
۶. عذاب وجدان
* باچی : هر آن چیزیست که برای لذتبخشتر کردن چای با آن تناول میشود.
فرزاد بیان-نامی در اینستاگرام پست گذاشته بود که تنبلی وجود نداره علت به تعویق انداختن کارها و دیر بیدار شدنها، استرسه. استرس از شکست. بیراه نگفته بود به نظر. اگر چاشنیِ این بازی، عذاب وجدانِ این دست روی دست گذاشتن رو هم اضافه کنیم؛ دستورِ طبخ همین آشی میشه که در دل من در حال پختنه!
خدایا آی میک عه وش لیست. وود یو پلیز تیک عه کلوزر لوک ات؟
پ.ن: به بهانه درس، به بهانه صرفهجویی در مصرف اینترنت، به بهانه رادیو پیام، به بهانه محمد نوری، به بهانه بیتو چون کویر تشنهای هستم.