قانون پایستگی شادی
شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۲۶ ق.ظ
+دیروز دم غروب با غزاله فکر میکردیم، چقدر هیجانهای زندگی کم شده و چهقدر شادی کردن سخت. فکر کردیم که چرا اینقدر مغموم و افسرده است غروبهای جمعه و کشورمون. دلمون میخواست مثل بقیه فوتبال ببینیم و از دیدنش هیجانزده بشیم.
+فوتبال ندیدیم. اما از قضا اون لحظهی آخر و گل رو دنبال کرده بودیم. و هیجانزده هم شدیم. اما چند دقیقه بعد این برد، عکس صورت پر اشک بازیکن مراکشی یادمون آورد که شادی از جنس انرژیه پس میزان شادی در دنیا ثابته و فقط از یک جا به جای دیگه منتقل میشه.
+استوری یکی از آشناها نوشته بود این برد دو تا لذت داشت، یکیش این بود که گل به خودی بود...
من از فوتبال سر در نمیارم به همین خاطر درک نمیکنم که گل به خودی بودن با هر امتیازی که باشه چرا لذت داشته. چرا باید لذت داشته باشه؟ کاش اون بازیکن مراکشی بدونه، علیرغم اینکه اوقات خیلی سختی رو میگذرونه، تعداد زیادی آدم که محتاج این شادی بودند، این طرف خووشحال شدن. شاید اینطوری تحملش راحتتر شه.
+ میدونین بعد اینکه هر دومون از ناراحتی بازیکن مراکشی ناراحت شدیم و چند دقیقه خودمون رو گذاشتیم به جاش که چه اوقات سخت و پر از خود-سرزنش کردنی رو میگذرونه ... به این فکر رسیدیم که چه اتفاقی برامون افتاده؟حالا که فرصت خوشحالی هست، ما بهانه داریم که مثل همسایه جیغ بزنیم، اما نیستیم ... به ورِ غمگین قصه چنگ زدیم. چرا؟ واکنش عادی همون بود که جیغ و داد کنیم و خوشحال باشیم از پیروزی نه اینکه به خدشهاش فکر کنیم و دلمون برای یک طرف ماجرا اینقدر بگیره و باهاش هم حسی داشته باشیم. نکنه ما بلد نیستیم واقعا خوشحالی کنیم؟
+ ما بلد نیستیم و مشکلمون اینه! نه غوب جمعه و اوضاع این روزها.
۹۷/۰۳/۲۶