Hanami 花見

به جای افسوس برای باد، تَرکِه‌ای به من دِه نگاهبان شکوفه شوم!

Hanami 花見

به جای افسوس برای باد، تَرکِه‌ای به من دِه نگاهبان شکوفه شوم!

Hanami 花見

Hanami is a long-standing Japanese tradition of welcoming spring. Also known as the “cherry blossom festival,” this annual celebration is about appreciating the temporal beauty of nature. People gather under blooming cherry blossoms for food, drink, songs, companionship and the beauty of sakura
هانا ( 花) در لغت به معنای گل و می (見) به معنای دیدن و تماشا کردن است. لغت هانامی در کل به رسم دیدن شکوفه‌های گیلاس گفته می‌شود.

پ.ن:‌ این وبلاگ را در ادامه‌ی ساکورا می‌نویسم.
پ.ن‌: تصویر از انیمیشن افسانه‌ی پرنسس کاگویا (این کتاب با نام «دختری از ماه» به فارسی ترجمه شده) است.

Saishin no kiji
Chosha 著者
Mainichi rinku 毎日 リンク

محض ثبت روزمره

سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۱۵ ب.ظ

+ شنبه که وارد دانشگاه شدم، چند نفر از دانشجوهای کلاسم داشتن از دانشگاه خاج میشدن اینقدر گرم و خوب احوالپرسی کردند که ذوق کردم. یک طورهایی معلم بودن رو دوست دارم که هیچ چیز دیگه‌ای برام اونطور جذابیت نداره. وقتی کارشناسی بودیم فکر میکردم اگر TA بشم دست دارم که چطوری باشم. این ترم سعی کردم اون طورها رو رعایت کنم. و به نظرم خوب تمام شد. شکر!

بعد از جلسه‌ی رفع اشکال کلیدم رو تحویل میدم و تمام.

+ فردا مهمون دارم واسه افطاری. خیلی وقت‌ها، عید بوده، تعطیل بوده، جمعه بوده، یا چی بوده، تو وبلاگ نوشتم که کاش مهمون میداشتم. حالا اونجام. اونجا که مهمون دارم و از امشب کارهای فردا رو میکنم با ذوق که فردا برسم که دانشگاه برم.

+ دیشب تا سحر زیر گاز نشسته بودم منتظر که مبادا خوابم ببره و سحری و قابلمه و گاز و همه چی بسوزه (آخه سابقه دارم :|). اینطوری شد که غذا پخته شد و آماده شد و من خاموش کردم و همونجا زیر گاز خوابیدم و سحری نخوردم. 

خیلی وقت‌ها خیلی راه‌هایی که میریم تو زندگی برای این نیست که بعد رسیدن به مقصد قراره اتفا خاصی بیفته، برای اینه که مدل ذهنیمون میگه فقط باید برسی که اگر نرسی تنبیه و توبیخت میکنه و تا ابد خودت رو محکوم میکنی که چیزی رو که میتونستی داشته باشی از دست دادی. هر چند که اگر برسی ازش استفاده نمی‌کنی. نمیدونم غمم از چیه. شاید از این.

+ دیروز رفتم شریف و ر جان رو دیدم. یادمه اردوی ورودی‌ها بود و ما مشهد بودیم. دینا زنگ زد بهم و گفت: "که هاله یه نفر رو پیدا کردم خیلی باهاش دوست شدم، اولین برخورد فکر کردم تویی بعد فهمیدم متولد ۲۶ شهریوره (من ۲۵ شهریورم چونکه)، دیگه مطمئن بودم که توئی." من هم که خیلی دلتنگ و خیلی بچه بودم و خیلی فضای ناآشنای اردو بهم سخت میگذشت، همون لحظه تصمیم گرفتم همیشه از ر بدم بیاد! وقتی که برگشتم تهران دینا اصرار داشت که ما رو با هم آشنا کنه. ولی من دوست نداشتم. اولین بار بیرون رفتیم سه تایی و دینا اشتباه کرده بود، ما فرق داشتیم. اون قوتی که من در خودم نمی‌دیدم در ر می‌دیدم و همین غبطه‌ای که به شخصیتش داشتم، باعث شد که خیلی زود راحت شیم باهم. بعد از اون خاطره‌های مشترک زیادی رو تجربه کردیم به خاطر دینا. حالا و بعد این هفت سالی که گذشته تو مرکز محاسبات می‌شینیم و حرف‌های زیادی برای گفتن داریم. چیزی که در صحبت هامون واضحه اینه که همه چیز عوض شده. همه چیز تغییر کرده. سرنوشت‌های متفاوتی که اصلا فکرش هم نمی‌کردیم هر کس رو ت یه گوشه‌ی قصه گذاشته. غ در راه رفتن. ر در تلاش برای جا افتادن در تهران. من در گیر و دار تز. دینا اون سر دنیا و ه و س و ... از اون آدم‌هایی که وقتی مهمونشون بودم یک لحظه آروم و قرار تو اتاقشون نبود، حالا آدم‌های متین و موقری ساخته شده که لبخند میزنن به جای قهقه‌های خنده. مرور خاطرات با ر، اقل حسنی که داشت این بود که یادم آورد چه قدر دلم برای دینا تنگ شده ... دلم تنگ شد اما هر چه قدر نگاه کردم به صفحه تلگرام که یه چیزی بفرستم، نشد. نشد چون انگار فصل حرف‌های مشترک ما گذشته. و دلم نمیخواست روندی رو که بهش عادت کردم، بهم بزنم. عادت میکنیم به این روندهای آرومی که از ما آدم های نویی می‌سازن اما هر بار که بهش فکر میکنیم، هر بار مرور میکنیم چیزی بیشتر از دلتنگی چنبره میزنه کنار ذهن آدم.

همونقدری که چهارسال پیش وقتی کنار اتوبان رو زیر بارون دویدیم سه تایی، از آینده خبر نداشتیم، الان هم از آینده خبر نداریم. بی‌خبری من رو می‌ترسونه کمی. اما ترس مانع ازین نیست که آرزو کنم. شاید بعضا فقط ناامیدم. 

 


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۲۲
ハル

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی